دانلود pdf کتاب داروی شگفت انگیز جورج محبوبه نجف خانی

بخشی از کتاب داروی شگفت انگیز جورج محبوبه نجف خانی

صبح روز شنبه، مادر جورج به او گفت: “می خواهم برای خرید بروم به دهکده. پسر خوبی باش و شیطنت و بازیگوشی هم نکن!” گفتن چنین حرفی به پسربچه ای کوچک، هر وقت که باشد، کار احمقانه ای است. چون این حرف، فوری او را به این فکر می اندازد که چه شیطنت هایی می تواند بکند. مادر دوباره گفت: “در ضمن یادت نرود که ساعت یازده داروی مادربزرگ را به او بدهی.” با گفتن این حرف، بیرون رفت و در را پشت سرش بست. مادربزرگ، که روی صندلی کنار پنجره چرت می زد، یکی از چشمان ریز و شرورش را باز کرد و گفت: “شنیدی که مادرت چی گفت، جورج؟ داروی من یادت نرود.” جورج گفت: “نه، مادربزرگ؛ یادم نمی رود.” – برای یک بار هم که شده، در غیبت مادرت سعی کن درست رفتار کنی. – چشم مادربزرگ. جورج خیلی حوصله اش سررفته بود. او خواهر و برادر نداشت. پدرش هم کشاورز بود و مزرعه ای که در آن زندگی می کردند، کیلومترها از مزرعه های دیگر فاصله داشت

درباره نویسنده : جورج محبوبه نجف خانی

داستان از آن‌جایی آغاز می‌شود که جورج ۸ ساله، پس از ترکیب مواد مختلف در آشپزخانه، دارویی جادویی تهیه می‌کند و آن را به مادربزرگش می‌دهد. نتیجه؟ قد مادربزرگ به اندازه خانه بلند می‌شود و از پشت بام بیرون می‌زند. مادربزرگ ابتدا باور نمی‌کند که این تغییر از داروی جورج بوده، اما جورج برای اثبات این موضوع، دارو را به یکی از مرغ‌های پدرش می‌دهد و مرغ ده برابر اندازه اصلی خود رشد می‌کند. وقتی والدین جورج به خانه بازمی‌گردند و با چاق‌ترین مرغ و مادربزرگ بسیار قدبلند روبه‌رو می‌شوند، نمی‌توانند چیزی را که می‌بینند باور کنند. این ماجرای خنده‌دار و پرماجرا، نشان از خلاقیت و شوخ‌طبعی نویسنده دارد و خواننده را با خود همراه می‌سازد. ماجرای «داروی شگفت‌انگیز جورج» نه تنها لحظات جذاب و سرگرم‌کننده‌ای را برای خوانندگان فراهم می‌کند، بلکه به تخیل و خلاقیت کودکان نیز پر و بال می‌دهد.